درد و دل کاغذی من

متن مرتبط با «چه کسی می داند عشق» در سایت درد و دل کاغذی من نوشته شده است

دست و پا گر بشکند با نسخه درمان میشود

  • دست و پا گر بشکند با نسخه درمان میشودچشم گریان هم دمی با بوسه خندان میشودسیل باران گر ببارد از نسیم صورتیغم مخور با خنده ای از دیده پنهان میشودمختصر گویم اگر ویران شود کاشانه ایجای هر ویرانه ای کاخی نمایان میشودیا که آید سوز غم تا بشکند خم خانه راگر که باشد همتی میخانه بنیان میشودچون مریدی می کشد رنج ریاضت سال هاعاقبت با پیر خود سوی رندان می شودای خدا هر گز نبینم بشکند قلب کسیدل شکسته باطنش از ریشه ویران میشود... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • پس از این با کسی غیر از خودم همدم نخواهم شد

  • پس از این با کسی غیر از خودم همدم نخواهم شدغم خود میخورم غمخوار نامحرم نخواهم شدبه دیوار اتاقم تکیه خواهم کرد در خلوتولی هرگز گدای شانه‌ای محکم نخواهم شدبه قدری ضربه از نیرنگ همراهان خود خوردمکه دیگر هم قدم با سایه‌ی خود هم نخواهم شدنمی‌گویم که زخمی می‌زنم بر هر که زخمم زدولی دیگر برای زخم او مرهم نخواهم شداگر انسانیت شرطش حراج خویشتن باشدنمیخواهم چه اصراریست،من آدم نخواهم شد بخوانید, ...ادامه مطلب

  • زندگی می کشد آخر به کجا کارت را

  • زندگی می‌کشد آخر به کجا کارت راباید از دور تماشا بکنی یارت راروز دیدار، خودت را به ندیدن بزنیشب ولی دوره کنی لحظهٔ دیدارت راعاشقش باشی و تا عشق، خریدارت شددور سازی خودت از خویش خریدارت رادوستش داشته باشی و نبیند هرگز«دوستت دارم» در سینه گرفتارت رابهترین پاسخ این درد، سکوت است، سکوتنکند باز کنی مخزن‌الاسرارت رارفتنی می‌رود و باز تو خواهی پرسیداز «نسیم سحر آرامگه یار...» ت را ابراهیم زمانی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • و خداوند عشق را افرید

  • روز اول: در ابتدا خداوند آسمانها و زمین را آفریدـ نمی تونم بدون تو زندگی کنم. بهت عادت کردم. وقتی نیستی احساس می کنم یه چیزی کمه. شبها خوابم نمی بره . . . همه اش یاد تو هستم. . . نمی تونم حتی یک لحظه ازت دور شم. قول بده، قول بده که همیشه باهام بمونی. قول می دم همیشه باهات بمونم. روز دوم: و خداوند آسمانها و زمین را از هم جدا ساختـ من خوشبخت ترین آدم روی زمین هستم . . . به این میگن زندگی! عزیزم من سعی می کنم زندگی برات درست کنم که لیاقتش رو داشته باشی. البته لیاقت تو خیلی بیشتر از اینهاست . . . هنوز هم نمی دونم چطور آدمی مثل من رو قبول کردی. اما مطمئن باش پیشمون نمی شی. با بابام صحبت کردم، قرار شد خرج عروسی رو بده. پول پیش خونه رو هم ازش می گیرم. نگران نباش از پسش برمیاد . . . وای که چقدر دوستت دارم! روز سوم: و خداوند روی زمین نباتات رویاندـ عزیزم نمکدون رو بهم می دی؟ آره داشتم می گفتم. امروز سرکار رئیسم بهم گفت قراره ماموریت کیش رو بدن به من. خیلی عالی میشه. می دونی که همیشه آرزو داشتم اینکار رو بکنم. ماموریت یه دو هفته ای طول می کشه. الان هوای کیش خیلی خوبه. از این ماموریت که برگردم موقعیت شغلی ام بهتر میشه؛ حتی ممکنه ترفیع بگیرم. باید خودمو نشون بدم. راستی چی می گفتی؟ روز چهارم: و خداوند آسمان را به نور نیرها روشن ساختـ وای چه بچه شیرینی. عین خودمه نه؟ چشاش که به خودم رفته، دهنش هم شبیه خودمه. وقتی اخم می کنه می شه خود خودم. قربونت برم. بگو بابا! بگو بابا ! وای دیدی خندید؟ عزیز دل بابا خندید! چه ماهه پسرم! اِ . . . چه بوئی می دی. . . خودتو کثیف کردی؟ ای بابا . . . برو یه دقه بغل مامانت ببینم بابا کار داره . . . راستی واسه چی بریم بیرون؟ هوا کثیفه واسه بچه ضرر داره. یه کیک می, ...ادامه مطلب

  • سلام ای عشق دیروزی

  • سلام ای عشق دیروزی، منم آن رفته از یادی…که روزی چشمهایم را، به دنیایی نمیدادیسلام ای رفته از دستی، که میدانم نمی آییوَ میدانم برای من، امیدی رفته بر بادیبه خاطر داریَم آیا؟ ،به خاطر دارمت،آری!سلام ای باورِ پاکی، که از چشمم نیفتادیتو در من زنده ای،…هستی!، گمانم دوستت دارمکه با هر واژه ی شعرم، عجینی، مثل همزادیسکوتم را نکن باور، خودت هم خوب میدانیکه در اشعارِ من چیزی، شبیهِ داد و فریادیفلانی وصفِ این حسرت، مگر در شعر میگنجد؟!تصور کن درِ حجله، بمیرد تازه دامادیاسیرِ عشقِ من بودی، زمانی…لحظه ای، روزیرهایت کردم و گفتم: پرستویم تو آزادینوشتی :بی تو میمیرم، خرابت میشوم عمریخلافِ آنچه میگفتی، ببین حالا چه آبادی!!نه پیغامی، نه پسغامی، چه راحت بردی از یادَم!نه حتی نامه ای…شعری، برایِ من فرستادیحقیقت زهر تلخی شد، که آگاهانه نوشیدماز این هم تلخ تر باشی، همان شیرینِ فرهادیمحمدرضا نظری بخوانید, ...ادامه مطلب

  • وحشت از عشق که نه

  • وحشت از عشق که نه ، ترسم ازاین فاصله هاست وحشت از غصه که نه ، ترسم از این خاتمه هاستترس بیهوده ندارم ، صحبت از خاطره هاستصحبت از کشتن ناخواسته عاطفه هاستکوله باریست پر از هیچ ، که بر شانه ماستگله از دست کسی نیست ، مقصر دل دیوانه ماست بخوانید, ...ادامه مطلب

  • مهسا امینی

  • خانه ات را باد بردتو هنوزم نگرانِ وزشِ باد، در موی منی ؟مسخِ افیونیِ افسانه ی اصحابِ کدامین غاری ؟در کدامین خوابی ؟خواب در چشمِ تو ویرانیِ صد طایفه است...تشتِ رسواییِ دزدانِ امارت افتادتو نگهدار ، هنوزم دو سرِ شالِ مراپشتِ این پرده ی پوسیده ، تو در خوابی و منبا همین زلفکِ ممنوعه ی خودنردبانی به بلندای سحر میبافمتا برآرم خورشیدو تو در خوابی و آباز سرت می گذردو ندیدی هرگزتوی جنگل ، کاج راشب به شب ، جای سپیدار زدندو نبودند پلنگان، وقتی که دماوندِ اساطیری رااز کمر، دار زدندو به هر دانه برنجی که به رنجبر سرِ سفره ی ما آمده بودتوی شالیزارانآهن و آجر و دیوار زدندو تو در خوابی و آبتشنه ی هامون شدخونِ زاینده برید و نفس های شبِ شرجیِ هورزیر گِل ، مدفون شدخانه ات را باد بردتشتِ رسوایی و غارت افتادتو نگهدار به چنگت ، شبِ گیسوی مرا تا مبادا شبِ قحطی زده ی سفره ی مامشتِ خالی ترا باز کند تا مبادا که ببینند همه خوی تراموی مرامن حجابمنه حجابِ تنِ آزاده ی خود من حجابِ تنِ یغما زده و خوابِ توام پشتِ این پرده ی پوسیده تو در خوابی و منبا همین زلفکِ ممنوعه ی خودنردبانی به بلندای سحر میبافم تا برآرم خورشیدایران من تسلیت, ...ادامه مطلب

  • میخواهم بی خبر راهی سفر بشوم

  • کفشهایم کجاست؟ میخواهم بی خبر راهی سفر بشوممدتی بی بهـــــار طی بکنم دوسه پاییــــز دربــه در بشومخسته ام از تو از خودم از ما، ما ضمیـــر بعیــــد زندگی امدونفر انفجار جمعیت است پس چه بهتر که یک نفر بشومیک نفر در غبـــار سرگردان یک نفــر مثل برگ در طوفانمی روم گم شوم برای خودم کم برای تو دردسر بشومحرفهــــای قشنگ پشت سرم آرزوهـــــای مادر و پدرمحیف خیلی از آن شکسته ترم که عصای غم پدر بشومپدرم گفت دوستت دارم پس دعـــا مـــی کنم پدر نشویمادرم بیشتر پشیمان که از خدا خواست من پسر بشومداستانی شدم که پایانش مثل یک عصر جمعه دلگیر استنیستـم در حدود حوصله ها پس صلاح است مختصر بشومدورها قبر کوچکی دارم بی اتاق و حیاط خلوت نیستگاه گاهی سری بـزن نگذار با تو از این غریبه تر بشوممهدی فرجی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • نسبت عشق

  • نسبت عشق به من نسبت جان است به تنتو بگو من به تو مشتاق ترم یا تو به من؟زنده ام بی تو همین قدر که دارم نفسیاز جدایی نتوان گفت به جز آه سخنبعد از این در دل من، شوق رهایی هم نیستاین هم از عاقبت از قفس آزاد شدنوای بر من که در این بازی بی سود و زیانپیش پیمان شکنی چون تو شدم عهد شکنباز با گریه به آغوش تو بر می گردمچون غریبی که خودش را برساند به وطنتو اگر یوسف خود را نشناسی عجب استای که بینا شده چشم تو ز یک پیراهنفاضل نظری بخوانید, ...ادامه مطلب

  • خاطرات بچه گی

  • من هنوزم شبیه بچه گیام، داغ بستنی می سوزه تو گلومتمومه روزام تابستونه بمه، من هنوز عاشق کیم دوقلوممن هنوزم شبیه بچه گیام، تو سرم هزارتا قمری می پرههنوزم وقتی نوشابه می خرم، اونی رو ور میدارم که پر تر, ...ادامه مطلب

  • دلم تغییر می خواهد

  • دلم باران دلم دریادلم لبخند ماهی هادلم اغوای تاکستان به لطف مستی انگوردلم بوی خوش بابونه می خواهددلم یک باغ پر نارنجدلم آرامش ترد و لطیف صبح شالیزاردلم صبحی، سلامی، بوسه ایعشقی، نسیمی، عطر لبخندینوای دلکش تار و کمانچهاز مسیری دورتر حتیدلم شعری سراسر، دوستت دارمدلم دشتی پر از آویشن گل پونه می خواهددلم مهتاب می خواهد که جانم را بپوشانددلم آوازهای سرخوش مستانه می خواهددلم تغییر می خواهددلم تغییر می خواهد... , ...ادامه مطلب

  • "چه کسی می داند"

  • چه کسی میداند؟که تو در پیله ی تنهایی خود، تنهایی؟چه کسی می داند؟که تو در حسرت یک روزنه در فردایی؟پیله ات را بگشاتو به اندازه ی پروانه شدن زیبایی!ازصدای گذرآب چنان فهمیدم: تندتر ازآب روان، عمرگران میگذرد.زندگی رانفسی،ارزش غم خوردن نیست!آرزویم این است آنقدرسیربخندی که ندانی غم چیست., ...ادامه مطلب

  • "من از نزدیک بودن های دور می ترسم"

  • دلهای ماکه به هم نزدیک, باشددیگر چه فرقی می کندکه کجای این جهان باشیمدور باش اما نزدیک,...من از نزدیک, بودن های دور می ترسم...احمد شاملو , ...ادامه مطلب

  • "آسمان را کدام بیمارستان بستری می کند؟"

  • آسمان را کدام بیمارستان بستری می‌کند؟مهربان!کدام بیمارستان؟خوش به‌حال پرستارِ شیفتِ شب!ستاره‌ها را یکی‌یکی بر می‌دارد_ از زیر بالش تو _تاریکی را خاموش می‌کندتو روشن می‌شویمثل شبِ پُرستارهگوشِ سمتِ چپِ, ...ادامه مطلب

  • "کوچه"

  • بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتمهمه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتمشوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودمشدم آن عاشق دیوانه که بودم در نهان خانه جانم گل یاد تو درخشید باغ صد خاطره خندیدعطر صد خاطره پیچیدیادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیمپر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم ساعتی بر لب آن جوی نشستیمتو همه راز, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها