چه کسی میداند؟
که تو در پیله ی تنهایی خود، تنهایی؟
چه کسی می داند؟
که تو در حسرت یک روزنه در فردایی؟
پیله ات را بگشا
تو به اندازه ی پروانه شدن زیبایی!
ازصدای گذرآب چنان فهمیدم: تندتر ازآب روان، عمرگران میگذرد.
زندگی رانفسی،ارزش غم خوردن نیست!
آرزویم این است آنقدرسیربخندی که ندانی غم چیست.
درد و دل کاغذی من...برچسب : نویسنده : eyarehdabestanieman7 بازدید : 185