"اشک مهتاب"

ساخت وبلاگ

به من گفتی که دل دریا کن ای دوست

 همه دریا از آن ما کن ای دوست

 دلم دریا شد و دادم به دستت

 مکش دریا به خون پروا کن ای دوست

 کنار چشمه ای بودیم در خواب

 تو با جامی ربودی ماه از آب

 چو نوشیدیم از آن جام گوارا

 تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب

 تن بیشه پر از مهتابه امشب

 پلنگ کوهها در خوابه امشب

 به هر شاخی دلی سامان گرفته

 دل من در تنم بی تابه امشب

درد و دل کاغذی من...
ما را در سایت درد و دل کاغذی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eyarehdabestanieman7 بازدید : 302 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1396 ساعت: 3:22