پس از این با کسی غیر از خودم همدم نخواهم شدغم خود میخورم غمخوار نامحرم نخواهم شدبه دیوار اتاقم تکیه خواهم کرد در خلوتولی هرگز گدای شانهای محکم نخواهم شدبه قدری ضربه از نیرنگ همراهان خود خوردمکه دیگر هم قدم با سایهی خود هم نخواهم شدنمیگویم که زخمی میزنم بر هر که زخمم زدولی دیگر برای زخم او مرهم نخواهم شداگر انسانیت شرطش حراج خویشتن باشدنمیخواهم چه اصراریست،من آدم نخواهم شد بخوانید, ...ادامه مطلب
تو جنگجوی تازه نفس من حریف خوب من زورگوی قصه ام و تو ضعیف خوبمن مرد افتضاح خداوند در زمینتو شاهکار خلقت و جنس لطیف خوبمن گر چه با شکوه ولی با شکوه بدتو گر چه ناشریف ولی نا شریف خوبتو حرف های خوب ولی با زبان تلخمن شعر های تلخ ولی با زبان خوببین من تو عشق به آلودگی گذشتگر چه کثیف بود ولی یک کثیف خوبحسن قریبی بخوانید, ...ادامه مطلب
من هنوزم شبیه بچه گیام، داغ بستنی می سوزه تو گلومتمومه روزام تابستونه بمه، من هنوز عاشق کیم دوقلوممن هنوزم شبیه بچه گیام، تو سرم هزارتا قمری می پرههنوزم وقتی نوشابه می خرم، اونی رو ور میدارم که پر تر, ...ادامه مطلب
چه کسی میداند؟که تو در پیله ی تنهایی خود، تنهایی؟چه کسی می داند؟که تو در حسرت یک روزنه در فردایی؟پیله ات را بگشاتو به اندازه ی پروانه شدن زیبایی!ازصدای گذرآب چنان فهمیدم: تندتر ازآب روان، عمرگران میگذرد.زندگی رانفسی،ارزش غم خوردن نیست!آرزویم این است آنقدرسیربخندی که ندانی غم چیست., ...ادامه مطلب
دلهای ماکه به هم نزدیک, باشددیگر چه فرقی می کندکه کجای این جهان باشیمدور باش اما نزدیک,...من از نزدیک, بودن های دور می ترسم...احمد شاملو , ...ادامه مطلب
خفته ها ! زنگ چیز خوبی نیستشیشه ها ! سنگ چیز خوبی نیستوصله ها را به من بچسبانیدبه شما انگ چیز خوبی نیستهای ! عاشق نشو نمی دانیکه دل تنگ چیز خوبی نیستکری از پیش یک سه تار گذشتگفت : آهنگ چیز خوبی نیستگفته بودی که جنگ یعنی چهپسرم ! جنگ چیز خوبی نیست, ...ادامه مطلب
نمیخوام سهم دنیا رو ...تویی که سهم دستامی اگه آرامشی دارم ...واسه اینه که همرامی زمین میلرزه و اینجا ...یکی بی ترس خوابیده تو عشق تو یه چیزی هست ...که آرامش به من میده بزار روشن کنی این شب رو ...ستاره, ...ادامه مطلب
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتمهمه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتمشوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودمشدم آن عاشق دیوانه که بودم در نهان خانه جانم گل یاد تو درخشید باغ صد خاطره خندیدعطر صد خاطره پیچیدیادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیمپر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم ساعتی بر لب آن جوی نشستیمتو همه راز, ...ادامه مطلب
چه زیبا بود اگر یک دمنگاهم را تو می دیدی ز خلوتگاه احساسم غمم را زود می چیدی چه زیبا بود اگر باهم رفیق عشق می بودیم و می گفتیم تا دنیاست کنار عشق خشنودیم چه زیبا بود یک لحظه بگویم عاشقت هستم و دستانت پر از امید بیارامند در دستم چه زیبا بود اما حیف که من تنها پریشانم و می دانم که می دانی و می دانی, ...ادامه مطلب
چشم منبیا منو یاری بکنگونه هام خشکیده شد کاری بکنغیرگریه مگه کاری میشه کردکاری از ما نمیاد زاری بکناون که رفته دیگه هیچ وقت نمیادتا قیامت دل من گریه میخواد هرچی دریا رو زمین داره خدابا تموم ابر های اسموناکاش می داد همه رو به چشم منتا چشام به حال من گریه کننقصه ی گذشته های خوب منخیلی زود مثل یه خواب , ...ادامه مطلب
کسی چه می داند که هر شب چند نفر در بستر هایی جدا یکدیگر را در آغوش گرفته و به خواب می روند... ,چه کسی می داند عشق,چه کسی میداند که,کسی چه میداند من امروز چندبار ...ادامه مطلب
ﺧﺪﺍ ﮔﺮ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﺩﺍﺭﺩ ﺯ ﺭﻭﻱ ﻛﺎﺭ آﺩﻣﻬﺎﭼﻪ ﺷﺎﺩﻳﻬﺎ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺮﻫﻢﭼﻪ ﺑﺎﺯﻳﻬﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﺳﻮﺍﻳﻜﻲ ﺧﻨﺪﺩ ﺯ آﺑﺎﺩیﻳﻜﻲ ﮔﺮﻳﺪ ﺯ ﺑﺮﺑﺎﺩﻱﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺟﺎﻥ ﻛﻨﺪ ﺷﺎﺩییکی ﺍﺯ ﺩﻝ ﻛﻨﺪ ﻏﻮﻏﺎﭼﻪ ﻛﺎﺫﺏ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺻﺎﺩﻕﭼﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻛﺎﺫﺏﭼﻪ ﻋﺎﺑﺪ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻓﺎﺳﻖﭼﻪ ﻓﺎﺳﻖ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻋﺎﺑﺪﭼﻪ ﺯﺷﺘﻲ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﻧﮕﻴﻦﭼﻪ ﺗﻠﺨﻲ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺷﻴﺮﻳﻦﭼﻪ ﺑﺎﻻﻫﺎ ﺭﻭﺩ پایینﭼﻪ ﺍﺳﻔﻠﻬﺎ ﺷﻮﺩ ﻋﻠﻴﺎﻋﺠﺐ ﺻﺒﺮﻱ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﻧﻤﻴﺪﺍﺭﺩ !...,چه زیبا گفت خسرو شکیبایی,چه زیبا گفت فروغ فرخزاد,چه زیبا گفت مترسک ...ادامه مطلب
,من آن گلبرگ مغرورم که,من آن گلبرگ مغرورم از کیست؟,من آن گلبرگ مغرورم ...ادامه مطلب