درد و دل کاغذی من

متن مرتبط با «ایلیا» در سایت درد و دل کاغذی من نوشته شده است

"ایلیا"

  • ایلیا.........!دیدی عاقبت اه مترسک سر جالیز گرفتمان؟مترسک که کاری به کار ما نداشت.یک گوشه از مزرعه بی صدا نشسته بود.ان شب زیر نور ماه در انبار کاه پدربزرگ.............وقتی همه در ابادی دنبال تنها نوه ی پدربزرگ می گشتند.یادت هست؟ان شب که سر انگشتانت عشق را با لمس تن من بازی می داد.سیگار تنها روشنایی است در امتداد ظلمت یک کاهدان تاریک و مترسک بی صدا فقط نگاه می کرد.ایلیا : یک نخ سیگار بعد از عشق بازی با تو می چسبد ان هم وقتی موهایت بوی باغ می دهد.: سیگار سینه را خراب می کند.ایلیا : همه چیز یک روز خراب می شود زیبای من!:سیگار کاهدان را اتش می زند.مترسک ........... ایلیا........ مترسک می سوزد.ایلیا,ایلیا ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها